۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

دقایقی با شاعر! (بهزاد زرین پور)

به نام خدا





امروز با علی رفتیم مدرسه آقای احمدی، جالب بود!
بعد رفتیم نشر اکنون پیش بهزاد زرین پور.
شاعری که تنها 24 شعر چاپ شده دارد!
اما بزرگ است، خیلی!
برای شب شعر فتح خرمشهر رفتیم...
بدون هماهنگی قبلی حدود 20 دقیقه و شاید بیشتر صحبت کرد.
از شعر، شاعری، نقد شعر، اقتصاد و زندگی ( نام مجله ای که چاپ می کنند، قبلا نیما نام داشت!) سخن گفت و از خرمشهر گفت!
از تابوتهای بی در و پیکر!
از وقتی که قدش بلند شده بود...
وقتی دستش به زنگ می رسید...
اما دیگر دری نبود!
واقعا اینجا منقلب شدم....
((آن وقت ها كه دستم به زنگ نمی رسيد
در می زدم
حالا كه دستم به زنگ می رسد
ديگر دری نمانده است!))
ادامه...
لینک دانلود این کتاب ایشان را در محب نقل قول گذاشته ام.
التماس دعا
یا علی

۳ نظر:

  1. دستتون درد نکنه.خیلی جالبن.حالا این شب شعر کی هست؟

    پاسخحذف
  2. كمي از بيوگرافي آقاي زرين‌پور بگيد لطفا. تهران هستن؟
    شب شعر كجا و كي برگزار مي‌شه؟

    پاسخحذف
  3. تقريبا دو ماه قبل با آقاي زرين‌پور تلفني صحبت كردم و راجع به شب شعر سوالاتي پرسيدم. اما در همان ايام به خاطر مشغله‌ي كاري و ماموريت نتوانستم پي‌گير باشم. برگزار شد برادر؟ چه‌طور بود؟

    پاسخحذف

به اشتراک بگذار!

Share |