۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه

هدهد سبا

امروز باغ بودیم.
یکم تمیز کردن باغ و علف چیدن و رسیدن به گوجه فرنگیها با مادر.
خوب بود.
اما چیزی که مرا واداشت که پس از مدتها اینجا بنویسم این بود که امروز در باغ چند هد هد (شانه به سر) دیدم. متاسفانه دوربین به همراه نداشتم تا شما هم در دیدن زیباییش شریک باشد.
ذهنم به سراغ سلیمان نبی رفت و هدهدش.... یاد منطق طیری که نمی دانم و یاد حافظ...
شاید این هدهد خوش خبر است که از سمت سبا باز آمده است:
مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد

هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد...
و شعر زیبایی دیگر:
ای هد هد صبا به سبا می فرستمت
بنگر که از کجا به کجا می فرستمت!
کاملش را در محب نقل قول! می آورم.
شاید روزهای خوب در راهند...

به اشتراک بگذار!

Share |