۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

رمضان در تفلیس

سلام.
چندی گذشت و دستم به نگاشتن نمی رود.
این بار سعی می کنم بنویسم.
20رمضان.
از شنبه سوم رمضان به تفلیس آمدم.
تفلیس هم مثل همیشه است آرام و زیبا، اما خلوت تر از همیشه. مردم در تعطیلات تابستانی به سفرهایی ییلاقی رفتند.
روز ها مقداری از ایران بلند تر است و هوا متغییر.
من در اینجا از اعمال ماه رمضان غافل نیستم. فرمودند: و نومکم فیه عبادة.
روزها کمتر به جای خاصی می رویم. اما شب ها گاهی با دوستان یا خانواده بیرون می رویم.
برادر، علی، مجتبی، کوروش...
ابتدای خیابان غازبیگی (تلفظ حدودی) زمین چمن مصنوعی بسیار عالی ای هست که معمولا خالیست.
چندین بار رفتیم با گرجی ها و یکبار هم با دو برادر هندوستانی!
هندی ها برای دانشگاه به خصوص پزشکی به تفلیس می آیند. ببر بنگال و سگ قفقازی!
نوشیدنی پس از ورزش هم شبنم کوهستان (mountaindew) است!
شکر خدا روزهای آرام و خوبی است.
میوه های آبدار کاملا طبیعی هم درشهر فراوان و به قیمت مناسب.

بازسازی های بناهای قدیمی که چندیست آغاز شده، چهره شهر را زیباتر می کند.
فروشگاه ها سیل آمده! همه نوشتند Sale! فصل تخفیف است و برندها تا 85% تخفیف می دهند.
این روزها کم کم بوی ماه مدرسه _که انگار زودتر از ایران است_ خانواده ها را به خرید می کشاند.
کیف و کتاب و دفتر و...
مشکلات، فقر، بی کاری و.. مثل همه جای دنیا هست، اما با این وجود مردم شاد هستند و آرام.
 ماه مبارک است و ماه مهمانی خدا! برای اینکه از مسلمانان بدانیم به سراغ مسجد رفتیم.
نماز جمعه.
هر چند اینجا چند صد هزار شیعه وجود دارد اما همه آذری هستند و اقلیت مسلمان گرجی اهل سنت هستند.
جمعه گذشته به مسجد رفتیم. همه با هم نماز. شیعه و سنی به جماعت امامی از اهل سنت.

ما به سختی توانستیم جایی بیابیم. بوی ماه مبارک در مسجد به خوبی استشمام می شد.
بسیار جالب بود. اکثریت قریب به اتفاق جمع نیز جوان بودند. جالب بود که در یک روز کاری این مقدار جمعیت در مسجدی در تفلیس!
همه چیز خوب و آرام است.
امشب هم .... التماس دعا.
یا علی

به اشتراک بگذار!

Share |