۱۳۹۵ دی ۲۶, یکشنبه

ممد عزیز یا "دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد!"

امروز رفتم پیش محسن آقا (محسن مش محمود) یک سری خرید برای دفتر کنم.
تا رسیدم دم مغازه ممد عزیز رو دیدم (اگر در حجاز به دنیا می آمد اسمش می شد محمد بن عزیز یا محمد بن عبدالعزیز!).
گفت بیا اینجا (اشاره به سکوی دم مغازه کرد) بشین! پول نمی گیرن!
منم نشستم، یکم حال و احوال کرد و گفت یه شعر برام بخون!!!
گفتم ممد آقا چی بگم در محضر شما؟
(حالا واقعا سخته توصیف این شخصیت، یک پیرمرد 80 و اندی ساله سرحال، پولدار و درویش مسلک. شاید برخی بگویند خسسیه اما واقعا به نظرم درویش مسلک است. اهل شعر، فکاهی و شوخی. یکم بهلول گونه و خیلی آزاده)
یکم شعر خوند و گفت بخون...
شروع کردم از خیام. می دونستم خیام دوست داره:
چون عهده نمی شود کسی فردا را....
شروع به زمزمه کرد... لبخد بر روی صورت داشت... جوری آروم زمزمه می کرد که ادامه بدم...
حالی خوش کن تو این دل شیدا را
می نوش به نور ماه ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را...

حال خوشی دست داد. باز ادامه دادم...
یاران موافق همه از دست شدند...
باز شروع به زمزمه کرد..
باز هم...
دیگه مقهور بودم و در عین حال پیروز!
اما خب دستم هنوز پر بود...
گفتم ممد آقا مولوی بخونم؟
گفت بخون جانم!
گفتم:
دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد...
همین مصرع را تکرار کرد که حفظ کنه...
جان را سپر تیر (تیغ؟) بلا خواهم کرد...
دوباره با لحنی بهتر از من این مصرع را خواند..
عمری که نه در عشق تو بگذاشته ام
امروز به خون دل قضا خواهم کرد....
دوباره گفت از اول بخون...
در چشم هاش وجد و ذوق شنیدن یک شعر جدید رو می شد دید.
گفت این رو برایم بنویس.
رفت داخل مغازه محسن و یک فاکتور آورد و گفت این پشت بنویس.
گفتم خودکار هم می گرفتید.
دست کرد در جیبش و یک شئ سه سانتی در آورد که ته خودکار بیک بود که بریده شده بود!
(در تصویر مشاهده کنید!)
گفتم ممد آقا با این نمیشه نوشت!
گفت گدایی خودکار نمی کنم! (نمی دونم گدایی کاغذ ایراد نداره؟!!!)
شروع کردم به نوشتن که در تصویر می بینید چی در آمد...

البته بعدش تمنا و.. کردم و خودکار از محسن گرفت...
بعد از این شعر هم سر ذوق آمدم و گفتم باز بنویسم؟
گفت یادگاری برای من پرش کن.
بعدش نوشتم:
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد...
این هم عکس بدی که از سکو و دست نوشته بد خط من. (البته با این خودکار میرخانی هم بهتر از این نمی نویسه!)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

به اشتراک بگذار!

Share |